شگرف نامه میرزا اعتصام الدین، ۶: فرانسه

این گزیده هایی از متن فارسی است که به زودی توسط بنیاد ایران شناسی دانشگاه تورنتو برای اولین بار چاپ خواهد شد
شگرف‌نامه ولایت: سفرنامه میرزا اعتصام الدین باجپوری به ولایت انگلیس. به کوشش محمد توکلی با همکاری وحید طلوعی. تورنتو: نبیاد مطالعات ایران، ۲۰۱۴

ترجمه انگلیسی این بخش اینجاست، و توضیحاتی در مورد ترجمه متن اینجا. برای سرعت کار، متن فارسی را از فایل پی دی اف برداشت و اینجا نسب میکنم. تا آنجا که بتوانم یادداشتهای ویراستاری را حذف میکنم اما متن کاملا تصحیح شده نخواهد بود. شماره صفحات به فایل پی دی اف رجوع دارند. با تشکر فراوان از دکتر محمد توکلی ترقی که متن چاپ نشده را در اختیار من گذاشتند

رسیدن در شهر ماربپورمالون و خصوصیات و حكايات آنجا

چون جهاز به کنارۀ شهر ماربپورمالون، متعلقۀ مُلك فرانسیس به فاصلۀ دوازده پانزده کروه از کنارۀ دريا، رسید لنگر انداخته، توپي سر داد. سلف ارکاني به جهاز رسیده، سكان گرفته، مستعد جهازراني گرديده، جهاز را به عرصۀ دو روز در کهات و کمپني فرانسیس رسانید. بايد دانست که از کنارۀ شهر تا لنگرگاه جهاز راه بسیارتنگ و پرخطر ميباشد. ص ۷۶

القصه، مردمان شهری و قوم غُربا دستفروش اقسام میوهها و نان و پنیر و مسكۀ تازه بفروخت آوردند. مردمان جهاز که ششماه روی نان و مسكۀ تازه نديده بودند، از تناول آن محظوظ شدند و از ديدن ملك متوطن خودها از غايت شادی در پیراهن نشاط نگنجیدند و راقم حروف را نیز که در اين مدت سوای روی آب و سوی آسمان ]چیزی[ مدّ نظر نبوده، چون مرغ وحشي همواره ]محبوس[ در قفسِ جهاز تخته ميشمرد و گمان آن بود که اين دريای بيپايان شايد کناری نداشته باشد. فيالجمله از معاينۀ روی خشكي و کنارۀ آبادی شهرجان تازه به قالب افسرده درآمد. ديگر منالغرايب آنكه مردم غرباء قوم فرانسیس که استطاعت پاپوش نميدارند، کفش چوبین بر پا کنند و آن چنان است که چوبي مقدار پای خود بتراشد و در میان آن جوفي سازند و پا در آن نهاده، به طريق مضحكۀ نقالان راه ميروند و در ولايت انگلند، هرچند که مردم غريباند، لیكن ]از کفش و موزه محتاج نشوند. کپتان سوئین و مستر بنكاك از معاينۀ کفش چوبي ]آن مردم[ به خنده درآمدند و گفتند که اين مردم بسیار غريباند. بنا بر اينكه از مشقت و محنت مزدوری و کسب و پیشۀ خودها به نسبت مردم انكريز بسیار کاهل و سستاند. ص ۷۷

نايبان کپتان و شخصي داکتر و پادری و غیره پارچههای بنكالا که آورده بودند، ]از وقوع اين حال[ مانند دزدان کیسهبُر، تهانهای پارچه در جیب و گريبان و بغل و در کمر پیچیده و در زير کرته و کمیض
پنهان ساخته، به خانههای خودها دفعتاً بردند. و کپتان سوئین و مستر بنكاك برای کرايۀ حويلي بالا رفتند و راقم حروف را که دو سه روز بالای جهاز توقف به عمل آمد، از معاينۀ نیرنگي عیار مشكي مردم و رسم و آئین آن مُلك حیرت تمام دست داد. و آنكه شنیده بود که گاه باشد که مردم به مال خود دزد ميشود، به معاينه درآمد کپتان سوئین و مستر بنكاك که اقسام پارچه و غیره اجناس بسیار همراه برده بودند، چون ايشان قوم انكريز ]وغیر ملكي بودند، کارپردازان پادشاه فرانسیس متعرض احوال ايشان نشده، واگذاشتند و ايشان تمامي امتعه و قمشه را اجرت قبول کرده، حوالۀ کاردانان خشكي نمودند و کاردانان مال ايشان را بر چهكرههای محمولۀ اجناس میوهها و غیره، به طريق اخفا، بار کرده در ولايت انگلند رسانیدند. ص ۷۸

تا دو هفته در آن موضع مقام شد. و سیر و تماشای مواضعات نموده، آئین خانهداری و آبادی شهر و مواضع و ترتیب راستهبندی کوچه و بازار و طريق کشتکاری را معاينه کرد. زراعت گندم و جو و سرشف و مشك و نخود و مُثر و تُرب و نارنج و نارنگي و انگور و سیب و انجیر و پاشمالي و توت و بیدانه و غیره از نسبت انگلند کثرت دارد. بنا بر آنكه برودت سرما و برف در مُلك انگلند
که به طرف شمالي مُلك فرانس واقع است، بسیار میوههای خرما و بادام و پسته و غیره که مخصوصه ملك عرب و عجم است در آن ملك نميرويد و شالي و ماش و عدس و غیره غله و میوه های انبه و کتهل ونارجیل و نار و کیله و کنوله و غیره میوه هندوستاني را اثری نیست. و مردم رعايا ديوار خانه را از سنگ وکلاوه کنند و سقف از دو جهیره يا چهار جهیره راست برپا ساخته، کهرهای گلین بر سر آن نهند و يك محله و دو محله همین طور ترتیب ميسازند. در ولايت نیست. جهیر خانه از چوب بسازند و خورش غُربا آش و نان جوين و کشك کشكین و پوشش آنها پشمینۀ کنده و پارچۀ اجار که ريسمان آن از لیف رستني، قسمي به طور سینبات باشد و بعضي کفش و موزه بر پا دارند و اکثر آن را میسر نیست. و شهر پاريس دارالخلافت مُلك فرانس از شهر پوريانون پانصد کروه راه است. مردم فرانسیس و غیره تعريف آبادی و کلاني و خوبي عمارات و باغات آنجا بسیار ميکنند و مردمان شهری چند اختراع صنايع و بدايع و افزايش علم و هنرو حكمت و اخلاق مردمآمیزی و آدمیت و اهلیت و شیرينگويي و لطايف و ظرايف و کسب و هنر به نسبت مردم انگلند و ديگر مُلكهای فرنگ مبالغه مينمايند. ]چنانچه[ فرانسیسان ميگويند که مردم انگلند درعلم موسیقي و استعمال سواری اسب از مردم فرانسیس ياد مي گیرند، چنانچه اکثر دولتمندان انكريز دختران وپسران خود را در تعلیمخانههای مُلك فرانس ميفرستند. درين صورت انكريزان که الحال به تعلیم علم و هنر وکسب و پیشه و حرفت و دانايي چهرۀ امتیاز برافروختهاند، از اثر تربیت مردم مُلك فرانس است، والا در زمان سابق اينقدر در لیاقت و استعداد کثرت نميداشتند و اکثر در حماقت و بلاهت، مانند مردم مُلك هند، مشهوربودند. ص ۷۹-۸۰

Posted in Archival material, فارسی