شگرف نامه میرزا اعتصام الدین، ۴: در باب بنای شهر کلکته

این گزیده هایی  از متن فارسی است که به زودی توسط بنیاد ایران شناسی دانشگاه تورنتو برای اولین بار چاپ خواهد شد
شگرف‌نامه ولایت: سفرنامه میرزا اعتصام الدین باجپوری به ولایت انگلیس. به کوشش محمد توکلی با همکاری وحید طلوعی. تورنتو: نبیاد مطالعات ایران، ۲۰۱۴

ترجمه انگلیسی این بخش اینجاست، و توضیحاتی در مورد ترجمه متن اینجا. برای سرعت کار، متن فارسی را از فایل  پی دی اف برداشت و اینجا نسب میکنم. تا آنجا که بتوانم یادداشتهای ویراستاری را حذف میکنم اما متن کاملا تصحیح شده نخواهد بود. شماره صفحات به فایل پی دی اف رجوع دارند. با تشکر فراوان از دکتر محمد توکلی ترقی که متن چاپ نشده را در اختیار من گذاشتند

در ذکر برخاستن کوتهي انكريز از کهولکهات و آبادی کلكته

گويد چون کوتهي انكريز در کهولکهات نزديك قلعۀ هوکلي بود، بنا بر صدای زنگ و ديگر اداهای ناملايم با فوجدار هوکلي بياتفاقي به هم رسید و از حضور عالمگیر پادشاه برای احداث کوتهي به جای ديگر حُكم جهان مُطاع صادر شد. مستر چانك،  که در آن زمان کورنر کوتهي بود، از کهولکهات برخاسته، در موضع چانك طرح سكونت اختیار نمود. چنانچه از آن تاريخ ]تا حال به چانك[ موسوم است. چون ]قوم[ انكريز از قديم اوليالعزم و داعیۀ بزرگ و حوصلۀ بلند دارند و به طريقۀ صلح کل عزيز دلها بودهاند، در هنگامي که حضرت  عالمگیر در ملك دکن ]به[ تسخیر قلعۀ کولكنده  توجه مصروف داشت و بنا بر استحكام اقناح  آن به عذر تمام بود و به واسطۀ امتداد زمان محاصره رسد  و آذوقۀ اردوی معلي تُنُكي پذيرفت. مستر چانك معه جهازات محمولۀ رسد غله و ديگر اجناس از بنكالا به دکن رفته، از فراواني غله و رسد لشكر فیروز را ازسكرات و مرارت قحط ب( نجات داده، به وسیلۀ باريابان سدۀ سنیۀ خلافت جهانباني سعادت  کرنش وزمینبوس دريافت و اقسام تحايف ]آن[ ولايت از نظر انور گذرانیده، مورد مراحم خسرواني گرديد و در اهتمام قلعهگشايي شريك ترددات شايسته گرديده، آنچنان حصن حصین و قلعۀ مستحكم را در اندك فرصت مفتوح ساخت و به وسیلۀ خدمات پسنديده فرمان چهل بیگه  زمین لاخراج برای ساختن کوتهي و حويلي و معافي محصول تجارت کمپني حاصل ساخته، در کلكته احداث کوتهي نمود. سُبحان الله! به نیرنگيِ تقدير، که پرده گشای چشم غفلت است، نخوت فروشان بادۀ پندار و حكومت پیشگان مردم آزار ]را[ ميآگاهاند، بلكه مردمان پولادخوار را ميترساند و مسندآرايان توزك دار  را ميآموزاند که کسي را که محتاج چهل بیگه زمین بود، مالك نصف هندوستان گردانیده، همۀ سرکشان و گردن فرازان را زيردست و پابست ساخت ص ۳۳-۳۵

Posted in Archival material, فارسی